Rumi's Favorite Musical Instrument, Ney-Flute
بشنو از نی چون حکایت می کند
از جدایی ها شکایت می کند
کز نیستان تا مرا ببریده اند
در نفیرم مرد و زن نالیده اند
سینه خواهم شرحه شرحه از فراق
تا بگویم شرح درد اشتیاق
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش
بازجوید روزگار وصل خویش
بشنو از نی چون حکایت می کند
از جدایی ها شکایت می کند
کز نیستان تا مرا ببریده اند
در نفیرم مرد و زن نالیده اند
سینه خواهم شرحه شرحه از فراق
تا بگویم شرح درد اشتیاق
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش
بازجوید روزگار وصل خویش
Listen to the ney-flute, how it complains
Telling a tale of separation and pain:
Ever since I was cut from the reed bed,
My laments have caused men and women to moan.
I want a bosom torn by separation,
So I can explain the pain of longing.
Anyone who is far from the Source (God)
Longs for the ultimate of reunion with the Source...
Rumi
Today, like every other day, we wake up empty
and frightened. Don't open the door to the study
and begin reading.
Take down a musical instrument!
If only I could figure out
how to stop stepping on the Beloved's toes
and falling off the stage before the music begins!
I desire loud music
Musician: Play this moment's music
as grace for those who block our road,
grace for bandits!
Musician: You learned this from a true bandit!
I hear the teacher's accent
in the student's art.
Musician: Turn your face to absence,
because existence is deceitful and afraid.
The soul knows it is not from here..
Rumi
Persian Ney-Flute
By the great Persian Ney-master
Ustad Mohammad Mousavi-محمد موسوي
By the great Persian Ney-master
Ustad Mohammad Mousavi-محمد موسوي
Persian Ney-Flute
By the great Persian Ney-master, Ustad Mohammad Mousavi
Ney homage to Rumi's famous 'Listen to the reed-بشنو از نی
Turkish Ney-Flute
Turkish Ney-Flute
By the great Turkish Ney-master, Kudsi Erguner
Turkish Ney-Flute
By the great Turkish Ney-master, Omer Faruk Tekbilek
Arabic Ney-Flute
By the great Arab Ney-master Reda Bedair
Arabic Ney-Flute
By the great Arab Ney-master Reda Bedair
International Festival of Ney-Flute Masters in Turkey
(Persian, Turkish, and Arab Ney masters honoring Rumi)
مثنوی مولانا از «نی» آغاز می شود. مولانا ناله های «نی» را در اثر فراق از نیستان می سراید، قصه «نی» سماع و عشق است که مولانا به هر سه آن علاقه زیاد دارد و پیوسته در آن باره سخن می گوید.وی عشق داشت، عشق به مشاهده انوار الهی، عشق به وصول، به کمال، کمالی که انسان برای رسیدن به آن به دنیا آمده است. عشق به سعادت جامعه، عشق به منافع، به جهان بشریت که اساس عقیده اسلام را تشکیل می دهد
مولانا مجلس سماع بر پا می کرد، شعر می سرود و «نی» می نواخت. این صدای «نی» را دگران به شکلی و او به رنگی تعبیر می کردند. کسانی دیگر از آن آواز جز یک صدای عادی چیز دیگر نمی دانستند. ولی مولانا و هم مجلسانش از آن صدا، ناله ها می شنیدند و حکایت ها استماع می نمودند.گاهی هم این «نی» به قوۀ عشق و به نیروی سماع همه را به رقص می آورد، می رقصیدند و ناله می کردند، اما نه رقصی که شهوانی باشد بلکه رقص و حرکات ناشی از جذبات تصوفی که گویا اهتزاز رشته های نهایت باریک قلب از این همه متجسس گردیده، قلب را سوی حرکت غیر عادی سوق می داد و آن حرکت سبب می شد تا جسم به حرکت افتد؛ بچرخد، بنالد، بسوزد و از این سوز راهی به وادی معرفت باز کند، روزنه یی دریابد تا به کشف بسی رموز نایل آید.
مولانا با درک قسمتی از حقایق و با مشاهده شمه یی از اسرار آن خود را نسبت به دیگران خیلی متفاوت می یافت. به حال کسانی رحم می کرد که از آن بستان زیبای معرفت اطلاع نداشتند و این جهان را جز خورد و نوش چیز دیگر نمی پنداشتند. بنابر آن مردم را سوی سلوک می خواند و در نشر افکار خویش سعی می ورزید. او به حال دیگران اندیشه داشت که چرا هر لحظه خود را سوی هلاکت و بدبختی سوق می دهند؟ و در ایجاد فتنه و فساد دریغ ندارد؟ چرا دنیا را مزرعه آخرت نمی دانند؟ تا در اینجا در بارۀ حیات ابدی آنجا فکری نمایند. آیا دیوانه اند. در این میان مردمی بود که بعضی به آن دعوت های خالصانه جمعیت تصوفی مولانا گوش می دادند، کسانی هم بودند که مولانا و کسان او را دیوانه می پنداشتند و ایشان را مجانین خطاب می کردند. غافل از آن که خود دیوانه بودند؛ زیرا که از حقایق بی خبر و غرق لذایذ حیات گردیده هیچ نمی دانستند که جهان نه آن است که آنها فکر کرده اند.
مولانا در مثنوی از «نی» آغاز می کند و می گوید: این آواز شکایت و حکایت از جدایی است، که از نیستان بریده شده و الم فراق را چشیده است. می نالد تا به اصل خود رسد.مولانا در قصه «نی» مسایل آتی را ذکر کرده است؛ ناله «نی» از درد و جدایی، قصه روح و بدن، ناممکن بودن رویت روح، با وصف نزدکی به بدن، آتش عشق، فنای روزگاران و بقای تنها ذاتی که جاویدان است و... .